۲۳۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۰۷

چرا هر دم از پیش ما میگریزی
شهی از گدایان چرا میگریزی

به بخیلی مگر ای بخوبی توانگر
که از عاشق بینوا میگریزی

چرانی چرا از دعاگو گریزانت
بلانی بلا از دعا میگریزی

و آن تازه برگ گلی کز لطافت
از آسیب باد صبا میگریزی

اگر او میگریزد ز چشم ای خیالش
نو بگریز بینم کجا میگریزی

کمال ار به او میگریزی ز چشمش
از یک فتنه در صد بلا میگریزی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.