هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از زیبایی‌های معشوق مانند چشم شوخ، لب شیرین و خال مشکین سخن می‌گوید و درد عشق و فراق را توصیف می‌کند. همچنین، شاعر به بی‌نیازی معشوق و نیاز خود اشاره کرده و از نبود وفا در معشوق شکایت می‌کند. در پایان، شاعر از صبا می‌خواهد که نکهت زلف معشوق را به او برساند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۰۰۸

چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری
خال مشکین رخ رنگین لب شیرین داری

تو چه دانی ز من و حال من ای شمع چگل
که چو من عاشق دل سوخته چندین داری

بی نیازی و نیازت بمن بیدله نیست
پادشاهی و فراغ از من مسکین داری

گفتة رسم وفا دارم و آئین جفا
آن نداری سر یک موی ولی این داری

ای صبا نکهت آن زلف مگر نشنیدی
که هوای چمن و برگ ریاحین داری

دعوی زنده دلی از تو تکونیست کمال
گر شب فرقت جانان بر بالین داری
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.