هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج شاعر از بی‌وفایی و ناسپاسی معشوق است. شاعر از این که تمام وجودش را فدای معشوق کرده اما در مقابل حتی یک لحظه توجه دریافت نکرده، شکایت دارد. او از سوزش درونی خود می‌گوید و این که معشوق با رفتارش او را آزار داده است. همچنین، شاعر به مقایسه‌ای بین عظمت عشق خود و کوچکی توجه معشوق می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و درد عشق یک‌طرفه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۱۰۰۹

چو تو دشمن از دوست نشناختی
مرا سوختی و به او ساختی

پرداختم از دو عالم به تو
تو یک لحظه با من نپرداختی

چه شکر از لب چون شکرگویمت
که چون نی بوسیم ننواختی

ز پا تا سرم رشته جان بسوخت
چو شمعم ز سر از چه بگداختی

بشاهی نشستی بملک درون
علمی ز آتش دل برافراختی

راه و رسم من بود صبر و قرار
تو آن رسم ها را برانداختی

نظر باختی با رخ او کمال
دو عالم ببر چون نکو باختی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.