هوش مصنوعی:
متن بالا بیانگر این است که برای رهایی از غم، باید از زندگی لذت برد و در لحظه زندگی کرد. شاعر تأکید میکند که در عشق جوان و ثروتمند است و از پیری و فقر نمیترسد. همچنین، او خود را فارغ از مقام و موقعیت اجتماعی میداند و بر اهمیت عشق و جوانی تأکید دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رهایی از غم و زندگی در لحظه نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۰۱۶
خواهی که به هیچ غم نمیری
تا دست دهد پیاله گیری
می نوش به شادی و شو از او
آن دم که به دست غم اسیری
نی گفت به زیر لب همین است
اگر اهل دلی نفس پذیری
در سرزمی ات چو تاج لعل است
سلطانی و صاحب سریری
من درد کشم نه شاه و درویش
فارغ ز بزرگی و حقیری
در عشق جوانم و توانگر
غم نیست ز پیری و قیری
از سرو روان عصای پیری
شد پیر کمال بایدش ساخت
تا دست دهد پیاله گیری
می نوش به شادی و شو از او
آن دم که به دست غم اسیری
نی گفت به زیر لب همین است
اگر اهل دلی نفس پذیری
در سرزمی ات چو تاج لعل است
سلطانی و صاحب سریری
من درد کشم نه شاه و درویش
فارغ ز بزرگی و حقیری
در عشق جوانم و توانگر
غم نیست ز پیری و قیری
از سرو روان عصای پیری
شد پیر کمال بایدش ساخت
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.