۲۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۳۲

ز من مپرس که از عاشقان زار کی
ازو بپرس که معشوق و غمگسار کی

دلا به زلف پریشان بار بار بگوی
که بیقرار توام من تو بیقرار کی

شکسته حالی و افتادگی چه می بینی
نگاه کن که شب و روز در کنار کی

ز پیش چشم گذر می کنی سراندازان
بدین شمایل خوش سرو جویبار کی

ربود دل خط و زلفت به نقشه های غریب
غریب نقش و نگارا بگو نگار کی

چه سود کوشش من نیست از نو چون کششی
همه جهان به نو پارند تا تو بار کی

کمال اگر نگزینی ترنج غبغب بار
نپرسمت به خدا کز خیار زار کی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.