هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد عشق و فراق می‌گوید و از معشوق و غمگسارش می‌پرسد. او از زلف پریشان معشوق و بیقراری خود سخن می‌گوید و به شکسته‌حالی و افتادگی خود اشاره می‌کند. شاعر همچنین از نقشه‌های غریب معشوق برای ربودن دلش می‌گوید و از بی‌فایده بودن تلاش‌های خود در عشق شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۰۳۲

ز من مپرس که از عاشقان زار کی
ازو بپرس که معشوق و غمگسار کی

دلا به زلف پریشان بار بار بگوی
که بیقرار توام من تو بیقرار کی

شکسته حالی و افتادگی چه می بینی
نگاه کن که شب و روز در کنار کی

ز پیش چشم گذر می کنی سراندازان
بدین شمایل خوش سرو جویبار کی

ربود دل خط و زلفت به نقشه های غریب
غریب نقش و نگارا بگو نگار کی

چه سود کوشش من نیست از نو چون کششی
همه جهان به نو پارند تا تو بار کی

کمال اگر نگزینی ترنج غبغب بار
نپرسمت به خدا کز خیار زار کی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.