هوش مصنوعی:
این متن یک گفتگوی شاعرانه و عاشقانه بین دو نفر است که در آن یکی از طرفین از بیوفایی و سختدلی دیگری شکایت میکند و دیگری با پاسخهای کنایهآمیز و گاه بیتفاوت، این شکایات را رد میکند. در این گفتگو، موضوعاتی مانند عشق، وفاداری، دلسختی و انتظار برای پیام بخت مطرح شدهاست.
رده سنی:
15+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و کنایههایی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 15 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به درک ادبی و عاطفی دارند که معمولاً در سنین بالاتر توسعه مییابد.
شمارهٔ ۱۰۵۶
گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی
گفتم ای عهد شکن گفت چها می گوئی
گفتم ای آنکه نداری سر یک موی وفا
گفت معلوم شد اکنون که مرا می گونی
گفتم ای جان ز دل سخت نو فریاد مرا
گفت با ما سخن سخت چرا می گونی
گفتم آن زلف پریشان تو با مشک خطاست
تا چند پریشان و خطا می گونی
گفتم از باد نسیم تو شنیدن چه خوشست
گفت تا کی سخن از باد هوا می گونی
گفتم از دست دل خود به ملاکم راضی
گفت این خود ز زبان و دل ما می گونی
گفتمش کی رسد از بخت پیامی به کمال
گفت آن روز که از ماش سلامی گونی
گفتم ای عهد شکن گفت چها می گوئی
گفتم ای آنکه نداری سر یک موی وفا
گفت معلوم شد اکنون که مرا می گونی
گفتم ای جان ز دل سخت نو فریاد مرا
گفت با ما سخن سخت چرا می گونی
گفتم آن زلف پریشان تو با مشک خطاست
تا چند پریشان و خطا می گونی
گفتم از باد نسیم تو شنیدن چه خوشست
گفت تا کی سخن از باد هوا می گونی
گفتم از دست دل خود به ملاکم راضی
گفت این خود ز زبان و دل ما می گونی
گفتمش کی رسد از بخت پیامی به کمال
گفت آن روز که از ماش سلامی گونی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.