۲۷۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۶۲

من آن بهتر که باشم رند و عامی
که نیکو نیست عشق و نیکنامی

نوشتند از ازل بر سر چو جامم
کران لب باشدم بس تلخکامی

بدان ساعد بغین شد لاف سیمم
که آن از سادگی بودست و خامی

مه نو ز ابرویش خود را فزون دید
همین باشد نشان نا تمامی

کمال این پنج بیت آن پنج گنج است
که ماند از تو چوآنها از نظامی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.