هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که درد و رنج عشق را بیان می‌کند. شاعر از عشق و فراق سخن می‌گوید و از دل‌سوختگی و رنج‌های روحی خود می‌نالد. او به دنبال مرهمی برای دردهایش است و از بی‌چاره‌گی دل خود شکایت می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به عشق الهی و فنا در معشوق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد و رنج روحی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰۷۶

هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی
اگر این نبدی عاشق درویش چه خوردی

دل چاره درد تو به این کرد که خون شد
این چاره نبودی دل بیچاره چه کردی

میسوخت سراپای وجودم ز دل گرم
گرمی نزدم هر دم ازین غم دم سردی

حوران کفن من همه در روی بمالند
با خاک لحد گر برم از کوی تو گردی

عاشق بشه فرد یگانه ننشیند
گر نیست چو فرزین ز دو عالم شده فردی

کو بار سبک روح که بهر دل مجروح
سازیم ز خاک قدمش مرهم دردی

تا چند کمال این همه درمان طلبیدنه
رنجی بر و دردی طلاب از باطن مردی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.