هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق میپردازد. شاعر از نگاه و رفتار معشوق که گاه با جفا و فتنهانگیزی همراه است، شکایت میکند و از تأثیرات عاطفی آن بر دل عاشق سخن میگوید. همچنین، از درد فراق و اشتیاق به دیدار معشوق مینالد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل موضوعات عاشقانه و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم عمیق عرفانی یا عاشقانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۰۷۷
هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کنی
باز این چه فتنه هاست که انگیز میکنی
دلهای ما نخست به تاراج میبری
وانگه اسپر زلف دلاویز می کنی
گر خون چکائی از دل عاشق کراست جنگ
شاهی به قلب رفته و خونریز می کنی
در بحر دیده آب کجا ایستد ز حوش
زینسان که آتش دل ما نیز می کنی
خواب شبان مبند به چشمم دگر خیال
چون همدم به آه سحرخیز می کنی
از خون ما چه توبه دهی چشم مست را
از باده حلال چه پرهیز می کنی
شهر سرای چون دلت آشفته شد کمال
وقنست اگر عزیمت تبریز می کنی
باز این چه فتنه هاست که انگیز میکنی
دلهای ما نخست به تاراج میبری
وانگه اسپر زلف دلاویز می کنی
گر خون چکائی از دل عاشق کراست جنگ
شاهی به قلب رفته و خونریز می کنی
در بحر دیده آب کجا ایستد ز حوش
زینسان که آتش دل ما نیز می کنی
خواب شبان مبند به چشمم دگر خیال
چون همدم به آه سحرخیز می کنی
از خون ما چه توبه دهی چشم مست را
از باده حلال چه پرهیز می کنی
شهر سرای چون دلت آشفته شد کمال
وقنست اگر عزیمت تبریز می کنی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.