هوش مصنوعی:
شاعر توصیف میکند که چگونه یک ترک مغانه و سرمست به او نزدیک میشود. ترک با چشمان جادویی و موهای شوریده، شاعر را میبیند و به احترام او از اسب پیاده میشود، دستش را میبوسد و مانند خاک در پای او میافتد. سپس او شاعر را بلند میکند و به او شراب میدهد که پس از نوشیدن آن، شاعر مست شده و از ترک درخواست شراب بیشتری میکند. ترک نیز با مهربانی به او شراب میدهد و از پستههای خود به او تعارف میکند.
رده سنی:
18+
این متن شامل مضامین مرتبط با میگساری و مستی است که برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نیست. همچنین، استفاده از استعارههای عاشقانه و پیچیدگیهای ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۱۳
ترکم زمی مغانه سرمست
می آمد و عقل رفته از دست
مخمور ز باده چشم جادو
شوریده ز باد زلف چون شست
درباره سوار بود چون دید
رخسار مرا ز زین فرو جست
دستم به لب چو لعل بوسید
و اندر قدمم چو خاک شد پست
برداشت ز خاک رخ پس آنگه
بنشاند مرا و خویش ننشست
یک شیشه شراب داشت با خود
زان باده که جرعه یی کند مست
پر کرد و یکی قدح به من داد
واخوردم و دل زغته وارست
چون مست شدم ز باده گفتم
ای ترک کنون که توبه بشکست
در ده می ارغوان و گر نیست
دستار من از در گرو هست
ترکم چو شنید همچو جوزا
در خدمت من نطاق در بست
میداد شراب ناب و نقلم
از پسته خویش داد پیوست
می آمد و عقل رفته از دست
مخمور ز باده چشم جادو
شوریده ز باد زلف چون شست
درباره سوار بود چون دید
رخسار مرا ز زین فرو جست
دستم به لب چو لعل بوسید
و اندر قدمم چو خاک شد پست
برداشت ز خاک رخ پس آنگه
بنشاند مرا و خویش ننشست
یک شیشه شراب داشت با خود
زان باده که جرعه یی کند مست
پر کرد و یکی قدح به من داد
واخوردم و دل زغته وارست
چون مست شدم ز باده گفتم
ای ترک کنون که توبه بشکست
در ده می ارغوان و گر نیست
دستار من از در گرو هست
ترکم چو شنید همچو جوزا
در خدمت من نطاق در بست
میداد شراب ناب و نقلم
از پسته خویش داد پیوست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.