هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد فراق و عشق به معشوق سخن می‌گوید. او از بی‌قراری و بی‌تابی خود در فراق یار می‌نالد و بیان می‌کند که زندگی بدون دیدن روی معشوق برایش غیرممکن است. همچنین، شاعر به موضوعاتی مانند ملامت دیگران، ناآگاهی آنان از حالش، و تفاوت بین عاشقان واقعی و دیگران اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد فراق و ملامت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۹

یار ما محمل نشین و ساربان مستعجل است
چون روان گردم که زاب دیده پایم در گل است

می رود من در پیش فریاد می دارم ولیک
همچو آواز جرس فریاد ما بی حاصل است

رو به هر جانب که آرد قبله جان ها شود
منزلی کانجا فرود آید زمینی مقبل است

زیستن بی روی تو صورت نمی بندد مرا
وین تصور خودم را بیش از فراقش قاتل است

صحبت خوبان بلای جان مشتاقان بود
گرچه آسان است پیوستن بریدن مشکل است

کیست مانندش که تا عاشق شود خرسند ازو
دیگران از آب و گل منظورم از جان و دل است

سرو زد با قامتش لاف دروغ از راستی
مردم صاحب نظر داند که قولش باطل است

گر ملامتگر نداند حال ما عیبش مکن
ما میان موج دریاییم و او برساحل است

سوز آتش شمع میداند که با پروانه چیست
همنشین شمع سوزان از حرارت غافل است

خصم می گوید که نشکیبد همام از نیکوان
هر که جان آشنا دارد به ایشان مایل است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.