هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزلی، توصیفی شاعرانه از زیبایی و جذابیت معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، مانند زلف‌های پر شکن، لب لعل، و قامت خرامان، عشق و شیفتگی خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند فداکاری، عشق پرشور، و ارزش والای معشوق دارد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات پیچیده شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۵۱

دلم شکست بدان زلف های پر شکنش
که زیر هر خم زلفش صد انجمن دارد

هزار جان گرامی فدای یک نفسش
که رهگذر نفسش زان لب و دهن دارد

گرفتم از لب لعلش حکایتی گویم
نشان چگونه دهم ز آنچه در سخن دارد

بسی لطیفتر آمد ز جان ما تن او
کسی نشان ندهد کان نگار تن دارد

چو قامتش بخرامد جهانیان گویند
چرا صبا هوس سرو و نارون دارد

چو نقش او ننگارند صورتی در چین
زهی جمال که آن لعبت ختن دارد

نصیحتم بنوشید هیچ مگذارید
که دوست آینه نزدیک خویشتن دارد

گر او در آینه عکس جمال خود بیند
ز حسن خویش چه پروای مرد و زن دارد

هزار جان به لب آمد ز آرزوی لبش
که در فریفتن دل هزار فن دارد

که دزدد از لب او بوسه یی به صد حیله
ز سر و هشته فرو زلف چون رسن دارد

به خاک بوس درش راضیم که باشد دل
که با لبش هوس عشق باختن دارد

به تحفه پیش من آرید خاک پای کسی
که نسبتی به سر کوی یار من دارد

شود همام کسی کار به عمر خویش دمی
ز خوابگاه سگان درش وطن دارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.