هوش مصنوعی:
متن شعری است که از سفر روحانی و مبارزات نفس انسانی سخن میگوید. سلطان جان از عالم علوی به دنیای مادی میآید و در بند طبیعت اسیر میشود. نفس تیرهاش او را به دام دنیا میاندازد، اما در نهایت با توفیق الهی نجات یافته و به مقام پادشاهی در عالم جان میرسد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی بالا، مناسب سنین بالاتر است.
شمارهٔ ۵۴
سلطان جان ز عالم علوی نگاه کرد
بپر شکار روی بدین دامگاه کرد
آمد به بند چار طبایع اسیر گشت
بر خویش عیش عالم علوی تباه کرد
چون مدتی به منزل سفلی بیارمید
رخ را ز دود گلخن دنیا سیاه کرد
پس نفس تیره شکل ز روی مناسبت
پیوند جان گزید چو دروی نگاه کرد
با جان چو نفسیافت مجال برادری
چون یوسفش بد مکر گرفتار چاه کرد
توفیق در رسید ز چاهش خلاص داد
بازش به مصر عالم جان پادشاد کرد
بپر شکار روی بدین دامگاه کرد
آمد به بند چار طبایع اسیر گشت
بر خویش عیش عالم علوی تباه کرد
چون مدتی به منزل سفلی بیارمید
رخ را ز دود گلخن دنیا سیاه کرد
پس نفس تیره شکل ز روی مناسبت
پیوند جان گزید چو دروی نگاه کرد
با جان چو نفسیافت مجال برادری
چون یوسفش بد مکر گرفتار چاه کرد
توفیق در رسید ز چاهش خلاص داد
بازش به مصر عالم جان پادشاد کرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.