هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. او یار را به زیبایی‌های طبیعی مانند ماه و حورعین تشبیه می‌کند و از عشق و مستی ناشی از حضور معشوق سخن می‌گوید. همچنین، شاعر به تأثیرات معنوی و عرفانی این عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های عمیق و زبان شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۶۱

اگر بختم دهد باری که یارم همنشین باشد
زهی مقبل که من باشم زهی دولت که این باشد

نباید این چنین ماهی برون از هیچ خرگاهی
نظیرش گرهمی خواهی مگر در حورعین باشد

میان ظلمت مویش به زیر پر تو رویش
گهی عقلم شود کافر گهی بر راه دین باشد

به شمع آسمان حاجت نباشد بعد ازین مارا
چنین تا بنده خورشیدی چو بر روی زمین باشد

چو بخرامد نگارینم نفیر از خلق برخیزد
نپندارم که طوبی را شمایل این چنین باشد

لب شیرین می گونش خرد را مست گرداند
از آن می کاب حیوانش غلام کمترین باشد

حدیثش دوست می دارم اگر خود هست نفرینم
که دشنام از لب شیرین به جای آفرین باشد

همام آن دم که می گوید حدیث زلف وخالش را
نفسها کز دهان او بر آید عنبرین باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.