هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق عمیق و بی‌پایان خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ چیزی نمی‌تواند جای عشق او را بگیرد. او از تأثیرات عشق بر زندگی خود می‌گوید، مانند بخشیدن جان به دیگران و آرامش بخشیدن به دل‌های خسته. شاعر همچنین به زیبایی معشوق اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که هیچ چیز دیگری نمی‌تواند جای آن را پر کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۹۴

دلم ز عهدۀ عشقت برون نمی آید
به جای هر سر مویی مرا دلی باید

بهای هر سر هویت نهاده ام
معامله گر دیگری نیفزاید

مدد ز بوی تو بابد هوای فصل بهار
که چون بهشت چمن را به گل بیاراید

جانی زهی شهید تیغ تو جانها به زندگان بخشد
گدای کوی تو بر خسروان ببخشاید

به خسته یی که رساند نسیم بوی خوشت
اگر در آتش سوزان بود بیاساید

روان شود ز لیم چشمه های آب حیات
چو نام دوست مرا بر سر زبان آید

هزار بار بشستم دهن به مشک و گلاب
هنوز نام تو بردن مرا نمیشاید

نظر به روی تو کردن مسلم است آن را
که دیده را به جمالی دگر نیالاید


همام روی تو بیند چو دیده بگشاید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.