هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، زیبایی معشوق و تأثیر دیدارش را توصیف می‌کند. شاعر از دیدن روی معشوق به وجد آمده و معتقد است که این دیدار نه‌تنها چشم‌را روشن می‌کند، بلکه بر عمر نیز می‌افزاید. او از وابستگی به معشوق و آرامش در کنار او سخن می‌گوید و بر زودگذر بودن دوران زیبایی و جوانی تأکید دارد.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه موجود در شعر ممکن است برای کودکان قابل‌درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۹۵

رویت به ازان آمد انصاف که می باید
با روی تو در عالم گر گل نبود شاید

با ما نفسی بنشین کان روی نکو دیدن
هم چشمک کند روشن هم عمر بیفزاید

گر هر سر موی از من صاحب نظری باشد
نظارهٔ رویت را چشمی دگرم باید

در زلف تو آویزم وز بند تو نگریزم
زنجیر کر این باشد دیوانه بیاساید

دیدار چو بنمودی دل ها همه بر بودی
کو آینه تا دل را از دست تو برباید

زنهار غنیمت دان دوران لطافت را
کاین عهد گل خندان بسیار نمی پاید

روزی دو درین منزل از بهر توام خوش دل
بی صحبت منظوران دنیا به چه کار آید

از خاک درت گردی در چشم همام افشان
تا مردمک چشمش یک لحظه بیاساید
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.