۲۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۳

چه می خورده است چشم نیم خوابش
که او مست است وهشیاران خرابش

زهی بیداری بختم در آن شب
که آید خواب تا بینم به خوابش

اگر پرسد که بی ما زنده چونی
نخواهد بود جز حیرت جوابش

اگر آن زلف چون شب های هجران
نگشتی سایه بان آفتابش

نظر را کی بدی ز اشراق رویش
مجالی با جمال بی نقابش

همام از باده مستغنی ست ساقی
که می خورد از لب چون لعل نابش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.