هوش مصنوعی:
شاعر در این متن عاشقانه از عشق و انتظار برای معشوق سخن میگوید. او از دیدن صورت معشوق در خیال و خواب میگوید و از سالها انتظار و رنج کشیدن برای وصال یاد میکند. با رسیدن معشوق، شاعر احساس سیری و خوشبختی میکند و دیگر به چیز دیگری نیاز ندارد. او تأکید میکند که عشق معشوق او را دگرگون کرده و نالههای شبانهاش بیپاسخ نمانده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند انتظار، رنج عشق و دگرگونی روحی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۳۷
این منم در صحبت جانان که جان می پرورم
گر به خوابش دیدمی هرگز نگشتی باورم
دیده میمالم که نقش دوست است این یاخیال
صورتش تا بیش می بینم درو حیرانترم
سال ها خون خورده ام در انتظار وعده یی
تاز آب زندگانی شد لبالب ساغرم
با چنین روو لبی گوشمع و شیرینی مباش
با نسیم زلف او فارغ ز مشک و عنبرم
غیر تم آید که گیرد در کنارش چون منی
چون شبی در خدمت یاران به روز آورده ام
حیف باشد بعد ازین کردن نظر بر روی ها
ناگهان دولت به پای خود درامد از درم
در بهشتم گر خطاب آید که مقصودی بخواه
من نه آن شخصم که بودم خود همامی دیگرم
ناله و بیداری شب های ما ضایع نشد
ورنه امشب تا به وقت صبح بودی در برم
گر به خوابش دیدمی هرگز نگشتی باورم
دیده میمالم که نقش دوست است این یاخیال
صورتش تا بیش می بینم درو حیرانترم
سال ها خون خورده ام در انتظار وعده یی
تاز آب زندگانی شد لبالب ساغرم
با چنین روو لبی گوشمع و شیرینی مباش
با نسیم زلف او فارغ ز مشک و عنبرم
غیر تم آید که گیرد در کنارش چون منی
چون شبی در خدمت یاران به روز آورده ام
حیف باشد بعد ازین کردن نظر بر روی ها
ناگهان دولت به پای خود درامد از درم
در بهشتم گر خطاب آید که مقصودی بخواه
من نه آن شخصم که بودم خود همامی دیگرم
ناله و بیداری شب های ما ضایع نشد
ورنه امشب تا به وقت صبح بودی در برم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.