هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق و شیفتگی شاعر به معشوق است. شاعر از زیبایی‌های معشوق مانند زلف و رویش سخن می‌گوید و احساسات خود را با تصاویر شاعرانه مانند خورشید و غوغا توصیف می‌کند. همچنین، او از فراق و محرومیت از وصال معشوق می‌گوید، اما با این وجود، عشق و خیال معشوق او را شاد نگه می‌دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۶۸

ای سواد زلف تو سودای من
روی تو خورشید مهر افزای من

دل میان زلفت و من ره نشین
فرق بین از جای او تا جای من

فتنه همسایگان شب تا سحر
در میان کوی تو غوغای من

از وصالت گرچه محرومم خوش است
با خیالت عشق بازی های من

دل به پیری هم جوانی می کند
وه ز دست این دل بر نای من

لایق حسن جهانگیر تو نیست
جز سخن های جهان پیمای من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.