۲۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۹

بر کف ماه نیکوان جام چو آفتاب بین
نرگس نیم مست او گشته ز می خراب بین

میز گلاب عارضش گشته چو گل بدرنگی می
مجلس عاشقان او پر زگل و گلاب بین

جام ز دیده ساختم اشک چو باده اندرو
بار معاشر مرا جام نگر شراب بین

تامگر از عقیق لب رنگ دهد شراب را
پیش لبش گشاده لب جام شراب ناب بین

حلقه و پیچ و تاب آن زلف پر از شکن نگر
مستی و شرم و ناز آن نرگس نیم خواب بین

من چوسؤال بوسه یی کردم از آن لب و دهن
گفت برو زنخ مزن بهر خدا جواب بین

بر سر و روی مهوشش بند دل همام را
از سر زلف سر کشش حلقه و پیچ و تاب بین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.