هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید و با اشاره به گل‌ها و طبیعت، احساسات خود را بیان می‌کند. او از بی‌وفایی معشوق گلایه دارد و با کنایه‌هایی مانند مقایسه معشوق به یوسف بی‌پیراهن، عمق ناراحتی خود را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و کنایه‌های ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی اشارات مانند مقایسه به یوسف بی‌پیراهن نیازمند درک ادبی و فرهنگی است.

شمارهٔ ۱۸۴

گفت از برای چیدن گل در چمن شدی
کاشفته بر بنفشه و برگ سمن شدی

آخر نسیم گل اثر بوی ما نداشت
تا فتنه بر شمایل هر نارون شدی

گل را چه نسبت است بدر وی نکوی من
یوسف ندیده ای که بی پیرهن شدی

ازمات شرم باد که پیمان شکن شدی
جان را به جا گذاشتی و سوی تن شدی

تا در چمن به بوی که بی خویشتن شدی
در حسن ما بگو که چرا طعنه زن شدی

تا باشدت بهانه که بر بوی من شدی
شرمت نبود تا به کدام انجمن شدی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.