هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از زیبایی و جذابیت معشوق سخن میگوید و تأثیر عمیق او بر عاشق را توصیف میکند. شاعر از عشق و شیفتگی خود میگوید و اینکه حتی خورشید نیز ممکن است از عاشقان معشوق نشانهای داشته باشد. در پایان، شاعر از انتظار طولانی برای وصال معشوق شکوه میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۸۳
چون بگذرد به شهر چنین سرو قامتی
از هر طرف ز خلق برآید قیامتی
عالم چنان ملاحت حسنت فرو گرفت
کز هیچ کس امید ندارم سلامتی
در دور چشم مست تو هشیار کس نماند
تا مست عشق را کند اکنون ملامتی
چون روز گار در طلبت صرف می کنیم
ما را به روز حشر نباشد ندامتی
صاحب نظر چوروی تو را دید گفت هست
بر چشم آفتاب پرستان غرامتی
خورشید میزند نفس آتشین مگر
او را ز عاشقان تو باشد علامتی
گفتی که عاقبت بنوازم همام را
قد ضاع فی انتظارک عمرى الى متی
از هر طرف ز خلق برآید قیامتی
عالم چنان ملاحت حسنت فرو گرفت
کز هیچ کس امید ندارم سلامتی
در دور چشم مست تو هشیار کس نماند
تا مست عشق را کند اکنون ملامتی
چون روز گار در طلبت صرف می کنیم
ما را به روز حشر نباشد ندامتی
صاحب نظر چوروی تو را دید گفت هست
بر چشم آفتاب پرستان غرامتی
خورشید میزند نفس آتشین مگر
او را ز عاشقان تو باشد علامتی
گفتی که عاقبت بنوازم همام را
قد ضاع فی انتظارک عمرى الى متی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.