هوش مصنوعی:
متن بالا از مولانا جلالالدین رومی است که به موضوعات عرفانی و معنوی میپردازد. در این متن، شاعر از اهمیت دوری از حواس ظاهری و تمرکز بر باطن و درون سخن میگوید. او تأکید میکند که برای درک حقیقت و شنیدن ندای درونی، باید از گفتوگوهای بیهوده و حواس مادی فاصله گرفت و به سکوت و تفکر عمیق روی آورد. همچنین، شاعر به تفاوت میان سیر ظاهری و سیر باطنی اشاره میکند و بیان میکند که حقیقت در درون و فراسوی دنیای مادی نهفته است.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و پیچیدهی موجود در متن ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد.
بخش ۲۶ - دفع گفتن وزیر مریدان را
گفت هان ای سُخْرگانِ گفت و گو
وَعْظ و گفتارِ زبان و گوشْ جو
پَنبه اَنْدَر گوشِ حِسِّ دون کُنید
بَندِ حِسْ از چَشمِ خود بیرون کُنید
پَنبۀ آن گوشِ سِرْ گوشِ سَر است
تا نگردد این کَر، آن باطِنْ کَر است
بیحِس و بیگوش و بیفِکْرَت شَوید
تا خِطابِ اِرْجِعی را بِشْنَوید
تا به گفت و گویِ بیداری دَری
تو زِ گفتِ خواب، بویی کِی بَری؟
سَیْرِ بیرونیست قَوْل و فِعْلِ ما
سَیْرِ باطِنْ هست بالایِ سَما
حِسّْ خُشکی دید کَزْ خُشکی بِزاد
عیسیِ جانْ پایْ بر دریا نَهاد
سَیْرِ جسمِ خُشک بر خُشکی فُتاد
سَیْرِ جانْ پا در دلِ دریا نَهاد
چون که عُمر اَنْدَر رَهِ خُشکی گُذشت
گاه کوه و گاه دریا، گاه دَشت
آبِ حیوان از کجا خواهی تو یافت؟
موجِ دریا را کجا خواهی شِکافت؟
موجِ خاکی وَهْم و فَهْم و فکرِ ماست
موجِ آبی مَحْو و سُکْر است و فَناست
تا دَرین سُکری، از آن سُکْری تو دور
تا ازین مَستی، از آن جامی نَفور
گفت و گویِ ظاهر آمد چون غُبار
مُدّتی خاموش خو کُن، هوشدار
وَعْظ و گفتارِ زبان و گوشْ جو
پَنبه اَنْدَر گوشِ حِسِّ دون کُنید
بَندِ حِسْ از چَشمِ خود بیرون کُنید
پَنبۀ آن گوشِ سِرْ گوشِ سَر است
تا نگردد این کَر، آن باطِنْ کَر است
بیحِس و بیگوش و بیفِکْرَت شَوید
تا خِطابِ اِرْجِعی را بِشْنَوید
تا به گفت و گویِ بیداری دَری
تو زِ گفتِ خواب، بویی کِی بَری؟
سَیْرِ بیرونیست قَوْل و فِعْلِ ما
سَیْرِ باطِنْ هست بالایِ سَما
حِسّْ خُشکی دید کَزْ خُشکی بِزاد
عیسیِ جانْ پایْ بر دریا نَهاد
سَیْرِ جسمِ خُشک بر خُشکی فُتاد
سَیْرِ جانْ پا در دلِ دریا نَهاد
چون که عُمر اَنْدَر رَهِ خُشکی گُذشت
گاه کوه و گاه دریا، گاه دَشت
آبِ حیوان از کجا خواهی تو یافت؟
موجِ دریا را کجا خواهی شِکافت؟
موجِ خاکی وَهْم و فَهْم و فکرِ ماست
موجِ آبی مَحْو و سُکْر است و فَناست
تا دَرین سُکری، از آن سُکْری تو دور
تا ازین مَستی، از آن جامی نَفور
گفت و گویِ ظاهر آمد چون غُبار
مُدّتی خاموش خو کُن، هوشدار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲۵ - مکر دیگر انگیختن وزیر در اضلال قوم
گوهر بعدی:بخش ۲۷ - مکر کردن مریدان کی خلوت را بشکن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.