هوش مصنوعی:
این متن از زبان پیامبر نقل میکند که بهار را نمادی از حیات و رشد روحانی میداند و از یاران میخواهد که از سرمای بهار نترسند، زیرا همانطور که بهار به درختان حیات میبخشد، این سرما نیز به جان انسانها حیات میدهد. در مقابل، از خزان به عنوان نمادی از نفس و هوا یاد میکند که باید از آن گریخت. متن بر اهمیت عقل و جان به عنوان عناصر حیات بخش تأکید کرده و از خواننده میخواهد که به دنبال عقل کامل باشد. همچنین، از گرمی و سردی به عنوان بخشی از زندگی و مایهی صدق و بندگی یاد میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
بخش ۱۰۱ - در معنی این حدیث کی اغتنموا برد الربیع الی آخره
گفت پیغامبر زِ سَرمایِ بهار
تَن مَپوشانید یاران زینهار
زان که با جانِ شما آن میکُند
کان بهاران با درختان میکُند
لیک بُگْریزید از سَردِ خَزان
کان کُند، کو کرد با باغ و رَزان
راویان این را به ظاهِر بُردهاند
هم بر آن صورت قَناعَت کردهاند
بیخَبَر بودند از جانْ آن گروه
کوه را دیده، ندیده کان به کوه
آن خَزانْ نَزدِ خدا نَفْس و هواست
عقل و جانْ عینِ بهار است و بَقاست
مَر تو را عقلیست جُزویْ در نَهان
کامِلُ الْعقلی بِجو اَنْدر جهان
جُزوِ تو از کُلِّ او کُلّی شود
عقلِ کُل بر نَفْسْ چون غُلّی شود
پس به تَاْویل این بُوَد کَانْفاسِ پاک
چون بهار است و حیاتِ بَرگ و تاک
از حَدیثِ اَوْلیا نَرم و دُرُشت
تَنْ مَپوشان، زان که دینَت راست پُشت
گَرم گوید، سَرد گوید، خوش بگیر
تا زِ گرم و سَرد بِجْهی وَزْ سَعیر
گرم و سَردش نوبَهارِ زندگیست
مایۀ صِدْق و یَقین و بَندگیست
زان کَزو بُستانِ جانها زنده است
زین جواهر بَحْرِ دلْ آکَنده است
بر دلِ عاقل هزاران غَم بُوَد
گَر زِ باغِ دلْ خِلالی کَم بُوَد
تَن مَپوشانید یاران زینهار
زان که با جانِ شما آن میکُند
کان بهاران با درختان میکُند
لیک بُگْریزید از سَردِ خَزان
کان کُند، کو کرد با باغ و رَزان
راویان این را به ظاهِر بُردهاند
هم بر آن صورت قَناعَت کردهاند
بیخَبَر بودند از جانْ آن گروه
کوه را دیده، ندیده کان به کوه
آن خَزانْ نَزدِ خدا نَفْس و هواست
عقل و جانْ عینِ بهار است و بَقاست
مَر تو را عقلیست جُزویْ در نَهان
کامِلُ الْعقلی بِجو اَنْدر جهان
جُزوِ تو از کُلِّ او کُلّی شود
عقلِ کُل بر نَفْسْ چون غُلّی شود
پس به تَاْویل این بُوَد کَانْفاسِ پاک
چون بهار است و حیاتِ بَرگ و تاک
از حَدیثِ اَوْلیا نَرم و دُرُشت
تَنْ مَپوشان، زان که دینَت راست پُشت
گَرم گوید، سَرد گوید، خوش بگیر
تا زِ گرم و سَرد بِجْهی وَزْ سَعیر
گرم و سَردش نوبَهارِ زندگیست
مایۀ صِدْق و یَقین و بَندگیست
زان کَزو بُستانِ جانها زنده است
زین جواهر بَحْرِ دلْ آکَنده است
بر دلِ عاقل هزاران غَم بُوَد
گَر زِ باغِ دلْ خِلالی کَم بُوَد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۰۰ - تفسیر بیت حکم رضیالله عنه «آسمانهاست در ولایت جان کارفرمای آسمان جهان» «در ره روح پست و بالاهاست کوههای بلند و دریاهاست»
گوهر بعدی:بخش ۱۰۲ - پرسیدن صدیقه رضیالله عنها از مصطفی صلیالله علیه و سلم کی سر باران امروزینه چه بود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.