هوش مصنوعی:
این متن به بیان حالات روحی و عرفانی یک فرد میپردازد که از مطلوب خود دور افتاده و در رنج و تلاشی بیهوده به سر میبرد. او مانند صیادی است که سایهای را گرفته و آن را سرمایهای میپندارد، در حالی که سایه ارزشی ندارد. متن همچنین به پیوستگی اجزای عالم به کل و نقش رسولان در این پیوستگی اشاره میکند و در نهایت به بیپایانی سخن و نیاز به پایان دادن به حکایت اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
بخش ۱۳۵ - مثل عرب اذا زنیت فازن بالحرة و اذا سرقت فاسرق الدرة
فَازْنِ بِالْحُرَّه پِیِ این شُد مَثَل
فَاسْرِقِ الدُّرَّة بِدین شُد مُنْتَقَل
بَنده سویِ خواجه شُد، او مانْد زار
بویِ گُل شُد سویِ گُل، او مانْد خار
او بِمانْده دور از مَطْلوبِ خویش
سَعیْ ضایِع، رنجْ باطِل، پایْ ریش
هَمچو صَیّادی که گیرد سایهیی
سایه کِی گردد وِرا سَرمایهیی؟
سایهٔ مُرغی گرفته مَردْ سخت
مُرغْ حیران گشته بر شاخِ درخت
کین مُدَمَّغ بر کِه میخندد عَجَب
اینْت باطِل، اینْت پوسیده سَبَب
وَرْ تو گویی جُزوْ پیوستهیْ کُل است
خار میخور، خارْ مَقْرونِ گُل است
جُز زِ یک رو نیست پیوسته به کُل
وَرْنه خود باطِل بُدی بَعْثِ رُسُل
چون رَسولان از پِیِ پیوستناَند
پَسْ چه پیونَدنْدَشان چون یک تَناَند؟
این سُخَن پایان ندارد ای غُلام
روزْ بیگَهْ شُد، حِکایَت کُن تمام
فَاسْرِقِ الدُّرَّة بِدین شُد مُنْتَقَل
بَنده سویِ خواجه شُد، او مانْد زار
بویِ گُل شُد سویِ گُل، او مانْد خار
او بِمانْده دور از مَطْلوبِ خویش
سَعیْ ضایِع، رنجْ باطِل، پایْ ریش
هَمچو صَیّادی که گیرد سایهیی
سایه کِی گردد وِرا سَرمایهیی؟
سایهٔ مُرغی گرفته مَردْ سخت
مُرغْ حیران گشته بر شاخِ درخت
کین مُدَمَّغ بر کِه میخندد عَجَب
اینْت باطِل، اینْت پوسیده سَبَب
وَرْ تو گویی جُزوْ پیوستهیْ کُل است
خار میخور، خارْ مَقْرونِ گُل است
جُز زِ یک رو نیست پیوسته به کُل
وَرْنه خود باطِل بُدی بَعْثِ رُسُل
چون رَسولان از پِیِ پیوستناَند
پَسْ چه پیونَدنْدَشان چون یک تَناَند؟
این سُخَن پایان ندارد ای غُلام
روزْ بیگَهْ شُد، حِکایَت کُن تمام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۳۴ - در بیان آنک عاشق دنیا بر مثال عاشق دیواریست کی بر و تاب آفتاب زند و جهد و جهاد نکرد تا فهم کند کی آن تاب و رونق از دیوار نیست از قرص آفتابست در آسمان چهارم لاجرم کلی دل بر دیوار نهاد چون پرتو آفتاب بفتاب پیوست او محروم ماند ابدا و حیل بینهم و بین ما یشتهون
گوهر بعدی:بخش ۱۳۶ - سپردن عرب هدیه را یعنی سبو را به غلامان خلیفه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.