هوش مصنوعی:
در این متن، عیسی با فردی نادان همراه میشود که از او میخواهد راز زندهکردن مردگان را به او بیاموزد. عیسی به او میگوید که این کار برای او مناسب نیست و نیاز به پاکی و شایستگی خاصی دارد. سپس عیسی از خداوند میپرسد که چرا این فرد به جای رسیدگی به مشکلات خود، به دنبال کارهای غیرممکن است. در پایان، اشاره میشود که کسی که بذر خار میکارد، نمیتواند انتظار گل داشته باشد و اعمال ناشایست نتیجهای جز ضرر نخواهد داشت.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم فلسفی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
بخش ۴ - التماس کردن همراه عیسی علیه السلام زنده کردن استخوانها از عیسی علیه السلام
گشت با عیسی یکی اَبْلَه رَفیق
اُسْتخوانها دید در حُفْرهیْ عَمیق
گفت ای هَمراه، آن نامِ سَنی
که بِدان تو مُرده را زنده کُنی
مَر مرا آموز تا اِحْسان کُنم
اُسْتخوانها را بِدان با جان کُنم
گفت خامُش کُن که آن کارِ تو نیست
لایِقِ اَنْفاس و گُفتارِ تو نیست
کان نَفَس خواهد زِ بارانْ پاکتَر
وَزْ فرشته در رَوِشْ دَرّاکتَر
عُمرها بایِسْت تا دَمْ پاک شُد
تا اَمینِ مَخْزَنِ اَفْلاک شُد
خود گرفتی این عَصا در دستِ راست
دست را دَسْتانِ موسی از کجاست؟
گفت اگر من نیستم اَسْرارْخوان
هم تو بَر خوان نام را بر اُسْتخوان
گفت عیسی یا رَب این اَسْرار چیست؟
مَیْلِ این اَبْلَه دَرین بیگار چیست؟
چون غَمِ خود نیست این بیمار را؟
چون غَمِ جان نیست این مُردار را؟
مُردهٔ خود را رَها کردهست او
مُردهٔ بیگانه را جویَد رَفو
گفت حَق اِدبار اگر اِدْبارْجوست
خارِ روییده جَزایِ کِشتِ اوست
آن کِه تُخْمِ خار کارَد در جهان
هان و هان او را مَجو در گُلْسِتان
گَر گُلی گیرد به کَف، خاری شود
وَرْ سویِ یاری رَوَد، ماری شود
کیمیایِ زَهر و مار است آن شَقی
بَر خِلافِ کیمیایِ مُتَّقی
اُسْتخوانها دید در حُفْرهیْ عَمیق
گفت ای هَمراه، آن نامِ سَنی
که بِدان تو مُرده را زنده کُنی
مَر مرا آموز تا اِحْسان کُنم
اُسْتخوانها را بِدان با جان کُنم
گفت خامُش کُن که آن کارِ تو نیست
لایِقِ اَنْفاس و گُفتارِ تو نیست
کان نَفَس خواهد زِ بارانْ پاکتَر
وَزْ فرشته در رَوِشْ دَرّاکتَر
عُمرها بایِسْت تا دَمْ پاک شُد
تا اَمینِ مَخْزَنِ اَفْلاک شُد
خود گرفتی این عَصا در دستِ راست
دست را دَسْتانِ موسی از کجاست؟
گفت اگر من نیستم اَسْرارْخوان
هم تو بَر خوان نام را بر اُسْتخوان
گفت عیسی یا رَب این اَسْرار چیست؟
مَیْلِ این اَبْلَه دَرین بیگار چیست؟
چون غَمِ خود نیست این بیمار را؟
چون غَمِ جان نیست این مُردار را؟
مُردهٔ خود را رَها کردهست او
مُردهٔ بیگانه را جویَد رَفو
گفت حَق اِدبار اگر اِدْبارْجوست
خارِ روییده جَزایِ کِشتِ اوست
آن کِه تُخْمِ خار کارَد در جهان
هان و هان او را مَجو در گُلْسِتان
گَر گُلی گیرد به کَف، خاری شود
وَرْ سویِ یاری رَوَد، ماری شود
کیمیایِ زَهر و مار است آن شَقی
بَر خِلافِ کیمیایِ مُتَّقی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۳ - دزدیدن مارگیر ماری را از مارگیری دیگر
گوهر بعدی:بخش ۵ - اندرز کردن صوفی خادم را در تیمار داشت بهیمه و لا حول خادم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.