هوش مصنوعی:
این متن داستان یک صوفی را روایت میکند که در جستجوی حقیقت و معنویت است. او در خانقاهی با یارانش مراقبه میکند و به جای نوشتن و خواندن، به دنبال پاکی دل و آثار قدم است. متن تأکید میکند که دانشمند با آثار قلم شناخته میشود، اما صوفی با آثار قدم. صوفی با دنبال کردن نشانهها و گامهای معنوی، به کمال و روشنایی میرسد. متن همچنین به تفاوت بین دنیای مادی و معنوی اشاره میکند و بیان میکند که پیروان این راه از قبل به حقیقت دست یافتهاند.
رده سنی:
18+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
بخش ۵ - اندرز کردن صوفی خادم را در تیمار داشت بهیمه و لا حول خادم
صوفییی میگشت در دَوْرِ اُفُق
تا شبی در خانقاهی شُد قُنُق
یک بَهیمه داشت، در آخُر بِبَست
او به صَدْرِ صُفّه با یاران نِشَست
پس مُراقب گَشت با یارانِ خویش
دَفتری باشد حُضورِ یارْ پیش
دَفترِ صوفی سَواد و حرف نیست
جُز دلِ اِسْپیدِ هَمچون برف نیست
زادِ دانشمند، آثارِ قَلَم
زادِ صوفی چیست؟ آثارِ قَدَم
هَمچو صَیّادی سویِ اِشْکار شُد
گامِ آهو دید و بر آثار شُد
چندگاهَش گامِ آهو دَرخَور است
بَعد ازان خود نافِ آهو رَهبَر است
چون که شُکرِ گام کرد و رَهْ بُرید
لاجَرَم زان گامْ در کامی رَسید
رَفتنِ یک مَنْزِلی بر بویِ ناف
بهتر از صد مَنْزِلِ گام و طَواف
آن دلی کو مَطْلَعِ مَهتابهاست
بَهرِ عارف فُتِّحَت اَبْوابهاست
با تو دیوار است، با ایشان دَر است
با تو سنگ و با عزیزانْ گوهر است
آنچه تو در آیِنه بینی عِیان
پیرْ اَنْدر خِشْت بینَد بیش ازان
پیرْ ایشاناَند کین عالَم نبود
جانِ ایشان بود در دریایِ جود
پیش ازین تَن عُمرها بُگْذاشتند
پیشتَر از کِشتْ بَر بَرداشتند
پیشتَر از نقْشْ جان پَذْرُفتهاند
پیشتَر از بَحْرْ دُرها سُفْتهاند
تا شبی در خانقاهی شُد قُنُق
یک بَهیمه داشت، در آخُر بِبَست
او به صَدْرِ صُفّه با یاران نِشَست
پس مُراقب گَشت با یارانِ خویش
دَفتری باشد حُضورِ یارْ پیش
دَفترِ صوفی سَواد و حرف نیست
جُز دلِ اِسْپیدِ هَمچون برف نیست
زادِ دانشمند، آثارِ قَلَم
زادِ صوفی چیست؟ آثارِ قَدَم
هَمچو صَیّادی سویِ اِشْکار شُد
گامِ آهو دید و بر آثار شُد
چندگاهَش گامِ آهو دَرخَور است
بَعد ازان خود نافِ آهو رَهبَر است
چون که شُکرِ گام کرد و رَهْ بُرید
لاجَرَم زان گامْ در کامی رَسید
رَفتنِ یک مَنْزِلی بر بویِ ناف
بهتر از صد مَنْزِلِ گام و طَواف
آن دلی کو مَطْلَعِ مَهتابهاست
بَهرِ عارف فُتِّحَت اَبْوابهاست
با تو دیوار است، با ایشان دَر است
با تو سنگ و با عزیزانْ گوهر است
آنچه تو در آیِنه بینی عِیان
پیرْ اَنْدر خِشْت بینَد بیش ازان
پیرْ ایشاناَند کین عالَم نبود
جانِ ایشان بود در دریایِ جود
پیش ازین تَن عُمرها بُگْذاشتند
پیشتَر از کِشتْ بَر بَرداشتند
پیشتَر از نقْشْ جان پَذْرُفتهاند
پیشتَر از بَحْرْ دُرها سُفْتهاند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۴ - التماس کردن همراه عیسی علیه السلام زنده کردن استخوانها از عیسی علیه السلام
گوهر بعدی:بخش ۶ - حکایت مشورت کردن خدای تعالی در ایجاد خلق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.