هوش مصنوعی:
این متن به موضوعاتی مانند بدگمانی، تأثیر افکار منفی بر ذهن، سرزنش خود به جای دیگران، و پیامدهای اعمال شخصی میپردازد. شاعر تأکید میکند که فرد بدگمان حتی با وجود دلایل متعدد، حقیقت را نمیپذیرد و افکار منفی او با ارائه استدلال بیشتر تقویت میشود. همچنین، متن اشاره میکند که گاهی اوقات افراد به جای پذیرفتن تقصیر خود، دیگران را سرزنش میکنند و این رفتار نادرست است. در نهایت، شاعر از پشیمانی و انتظار برای رهایی از دردهای گذشته سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و روانشناختی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و تمثیلهای به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
بخش ۶۹ - باز تقریر ابلیس تلبیس خود را
گفت هر مَردی که باشد بَدگُمان
نَشْنَود او راست را با صد نِشان
هر درونی که خیالاَنْدیش شُد
چون دلیل آری، خیالَش بیش شُد
چون سُخَن در وِیْ رَوَد، عِلَّت شود
تیغِ غازی دُزد را آلَت شود
پس جوابِ او سُکوت است و سُکون
هست با اَبْلَه سُخَن گفتن جُنون
تو زِ من با حَق چه نالی ای سَلیم
تو بِنال از شَرِّ آن نَفْسِ لَئیم
تو خوری حَلْوا، تو را دُنْبَل شود
تَب بگیرد، طَبْعِ تو مُخْتَل شود
بیگُنَه لَعْنَت کُنی اِبْلیس را
چون نَبینی از خود آن تَلْبیس را
نیست از اِبْلیس، از توست ای غَوی
که چو روبَهْ سویِ دُنْبه میرَوی
چون که در سَبزه بِبینی دُنْبهرا
دام باشد، این ندانی تو چرا؟
زان ندانی کِتْ زِ دانش دور کرد
مَیْلِ دُنْبه چَشم و عَقلَت کور کرد
حُبُّکَ الْاشْیاءَ یُعْمیکَ یُصِمْ
نَفْسُکَ السَّوْدا جَنَتْ لا تَخْتَصِمْ
تو گُنَه بر من مَنِه، کَژْ مَژْ مَبین
من زِ بَد بیزارم و از حِرص و کین
من بَدی کردم، پَشیمانم هنوز
اِنْتِظارَم تا شَبَم آید به روز
مُتَّهَم گشتم میانِ خَلْقْ من
فِعْلِ خود بر من نَهَد هر مَرد و زن
گُرگِ بیچاره اگَرچه گُرسَنهست
مُتَّهَم باشد که او در طَنْطَنهست
از ضَعیفی چون نَتوانَد راه رفت
خَلْق گوید تُخْمه است از لوتِ زَفت
نَشْنَود او راست را با صد نِشان
هر درونی که خیالاَنْدیش شُد
چون دلیل آری، خیالَش بیش شُد
چون سُخَن در وِیْ رَوَد، عِلَّت شود
تیغِ غازی دُزد را آلَت شود
پس جوابِ او سُکوت است و سُکون
هست با اَبْلَه سُخَن گفتن جُنون
تو زِ من با حَق چه نالی ای سَلیم
تو بِنال از شَرِّ آن نَفْسِ لَئیم
تو خوری حَلْوا، تو را دُنْبَل شود
تَب بگیرد، طَبْعِ تو مُخْتَل شود
بیگُنَه لَعْنَت کُنی اِبْلیس را
چون نَبینی از خود آن تَلْبیس را
نیست از اِبْلیس، از توست ای غَوی
که چو روبَهْ سویِ دُنْبه میرَوی
چون که در سَبزه بِبینی دُنْبهرا
دام باشد، این ندانی تو چرا؟
زان ندانی کِتْ زِ دانش دور کرد
مَیْلِ دُنْبه چَشم و عَقلَت کور کرد
حُبُّکَ الْاشْیاءَ یُعْمیکَ یُصِمْ
نَفْسُکَ السَّوْدا جَنَتْ لا تَخْتَصِمْ
تو گُنَه بر من مَنِه، کَژْ مَژْ مَبین
من زِ بَد بیزارم و از حِرص و کین
من بَدی کردم، پَشیمانم هنوز
اِنْتِظارَم تا شَبَم آید به روز
مُتَّهَم گشتم میانِ خَلْقْ من
فِعْلِ خود بر من نَهَد هر مَرد و زن
گُرگِ بیچاره اگَرچه گُرسَنهست
مُتَّهَم باشد که او در طَنْطَنهست
از ضَعیفی چون نَتوانَد راه رفت
خَلْق گوید تُخْمه است از لوتِ زَفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۶۸ - نالیدن معاویه به حضرت حق تعالی از ابلیس و نصرت خواستن
گوهر بعدی:بخش ۷۰ - باز الحاح کردن معاویه ابلیس را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.