۳۳۱ بار خوانده شده

بخش ۸۶ - قصد کردن غزان بکشتن یک مردی تا آن دگر بترسد

آن غُزانِ تُرکِ خون‌ریز آمدند
بَهرِ یَغْما بر دِهی ناگَه زَدند

دو کَس از اَعْیانِ آن دِهْ یافتند
در هَلاکِ آن یکی بِشْتافتند

دستْ بَسْتَندَش که قُربانَش کُنند
گفت ای شاهان و اَرکانِ بُلند

در چَهِ مَرگَم چرا می‌اَفْکَنید؟
از چه آخِر تشنهٔ خونِ مَنید؟

چیست حِکْمَت؟ چه غَرَض در کُشتَنَم؟
چون چُنین دَرویشَم و عُریان‌تَنَم؟

گفت تا هَیْبَت بَرین یارت زَنَد
تا بِتَرسَد او و زَر پیدا کُند

گفت آخِر او زِ من مِسْکین‌تَر است
گفت قاصِد کرده است، او را زَر است

گفت چون وَهْم است ما هر دو یکیم
در مَقامِ اِحْتِمال و در شَکیم

خود وِرا بُکْشید اَوَّل ای شَهان
تا بِتَرسَم من، دَهَم زَر را نِشان

پس کَرَم‌هایِ الهی بین که ما
آمدیم آخِر زمان در اِنْتِها

آخِرینِ قَرن‌ها پیش از قُرون
در حَدیث است آخِرونَ السّابِقون

تا هَلاکِ قَوْمِ نوح و قَوْمِ هود
عارِضِ رَحمَت به جانِ ما نِمود

کُشت ایشان را، که ما تَرسیم ازو
وَرْ خود این بَرعکس کردی، وایِ تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸۵ - حکایت هندو کی با یار خود جنگ می‌کرد بر کاری و خبر نداشت کی او هم بدان مبتلاست
گوهر بعدی:بخش ۸۷ - بیان حال خودپرستان و ناشکران در نعمت وجود انبیا و اولیا علیهم السلام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.