هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از زبان عاشقی بیان میشود که از بیتوجهی معشوق خود رنج میبرد. شاعر از غمزهها و کرشمههای معشوق که باعث آزار او شدهاند، شکایت میکند و از گرمی عشق و سوز دل خود میگوید. او از نالههای عاشقانه و تأثیر تبسم معشوق بر خود سخن میگوید و در پایان امیدوار است که معشوق به او توجه کند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعارهها و کنایههای ادبی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند سوز عشق و نالههای عاشقانه ممکن است برای سنین پایینتر قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۴۵
چند به غمزه خون کنی خاطر ناشکیب را
بر رگ جانم افکنی، طرّهٔ دلفریب را؟
این ستم دگر بود، کز تف خوی گرم تو
گریه به کام دل نشد، عاشق بی نصیب را
ناله به زیر لب گره، چند کنم که می زند
باد بهار دامنی، آتش عندلیب را
از اثر تبسّم غنچهٔ ناشکفته اش
بلبل گلستان کند، نوگل من ادیب را
خنده په زخم من چرا، شور لبت نمی زند؟
از نمک کرشمه ات، نیست خبر، رقیب را
نیست اگر پسند تو، شیوهٔ بی گنه کشی
از گنهم حساب کن، شکوهٔ بی حسیب را
گر مددی کند حزین ، فیض دم مسیح ما
نیم شبی قضا کنم، نالهٔ عندلیب را
بر رگ جانم افکنی، طرّهٔ دلفریب را؟
این ستم دگر بود، کز تف خوی گرم تو
گریه به کام دل نشد، عاشق بی نصیب را
ناله به زیر لب گره، چند کنم که می زند
باد بهار دامنی، آتش عندلیب را
از اثر تبسّم غنچهٔ ناشکفته اش
بلبل گلستان کند، نوگل من ادیب را
خنده په زخم من چرا، شور لبت نمی زند؟
از نمک کرشمه ات، نیست خبر، رقیب را
نیست اگر پسند تو، شیوهٔ بی گنه کشی
از گنهم حساب کن، شکوهٔ بی حسیب را
گر مددی کند حزین ، فیض دم مسیح ما
نیم شبی قضا کنم، نالهٔ عندلیب را
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.