هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و عاشقی سخن می‌گوید، با تصاویری از درد و رنج عشق، امید و ناامیدی، و اشاره‌هایی به داستان‌های عاشقانه‌ی معروف مانند لیلی و مجنون و یوسف و زلیخا. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که می‌تواند جهان را دگرگون کند، اما در عین حال از رنج‌ها و ناکامی‌های آن نیز می‌نالد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی عمیق و گاه دردناک است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و فکری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اشاره‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۴۷

گل داغی ز عشق او، بیاراید جهانی را
که یک خورشید بس باشد زمین و آسمانی را

خراب طاقتم در عاشقی، کز دل تپیدنها
پیاپی می دهم جام تغافل، سرگرانی را

جهانی را چو مجنون، حسن لیلی کرده صحرایی
بیابان گرد دارد یوسف ما، کاروانی را

به خاطر ره مده ساقی، دم افسردهٔ زاهد
چمن پیرا مکن ای شاخ گل، باد خزانی را

به امّیدی که گاهی گستراند سایه بر خاکم
به خون دل، به بار آوردهام سرو روانی را

تو کز ابر کف، آبی تشنه کامان را نبخشایی
چرا چون باد، دامن می زنی آتش به جانی را؟

حزین را نیست در دل، فکر سامان پر و بالی
قفس پرورده کرد آخر، غمت عرش آشیانی را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.