هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر احساسات شاعر از عشق، حسرت، و انتظار است. شاعر از دل دریا و گهر سخن می‌گوید، از ابر مژگان و حسرت‌هایش، و از عشقی که نمک‌پرورده‌اش کرده است. او از وعده‌های فریبنده و نقصان لب‌ها می‌نالد و از چشم‌هایی که از ساغر دیدار مست شده‌اند. زبان شکوه‌آلودش از شادی بسته شده و تبسمش زخم‌ها را می‌شکند. در نهایت، شاعر از محرمان بی‌ادب جز سر زلفش شکایت می‌کند که حال خاطر پریشانش را بازگو می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حسرت، فریب، و غم نیاز به بلوغ عاطفی دارند.

شمارهٔ ۷۸

دل دریا گهر، سرمایه بخشید ابر مژگان را
نماند حسرتی در یاد، مهمان کریمان را

نسیم آشنا کو، تا ز گل بی پرده تر گردم؟
نهم چون غنچه تا کی در بغل چاک گریبان را؟

نمک پروردهٔ عشق است، آه سینه پردازم
فغان من، دو بالا می کند، شور بیابان را

فریب وعدهٔ وصلی که نقصان لبش گردد
چه از سرمایه کم سازد، دل حسرت فراوان را

می نازی که چشم از ساغر دیدار او می زد
خمارش می کشد خمیازه بر آغوش، مژگان را

ز شادی بسته می گردد، زبان شکوه آلودم
تبسّم گر به زخمم بشکند مُهر نمکدان را

حزین از محرمان بی ادب غیر از سر زلفش
که می گوید به او حال منِ خاطر پریشان را؟

حزین از محرمان بی ادب غیر از سر زلفش
که می گوید به او حال منِ خاطر پریشان را؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.