هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از ناله‌هایش، دل‌باختگی، و بی‌وفایی زمانه می‌نالد و از دشمنی‌های پنهان در لباس دوستی شکایت دارد. شعر پر از تصاویر شاعرانه مانند گل، مرغان اسیر، شمع، و دریا است که احساسات عمیق شاعر را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است نیاز به تجربه‌ی زندگی بیشتری برای درک کامل احساسات بیان‌شده داشته باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دشمنی پنهان یا بی‌وفایی زمانه ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۸۹

نبرد جلوهٔ گل جانب گلزار مرا
می برد نالهٔ مرغان گرفتار مرا

بس که در پای گلی شب همه شب نالیدم
خون دل می چکد از غنچهٔ منقار مرا

برده دل را و سر غارت ایمان دارد
نگه شوخ تو آورده به زنهار مرا

بود آیا که شبی باز به خوابش بینم؟
شمع بالین شود، این دولت بیدار مرا

سر هم بزمی خورشید ندارم چو مسیح
بگذارید در این سایهٔ دیوار مرا

ابر هرگز نکند دامن دریا خالی
دل کجا می شود از گریه سبکبار مرا؟

بس که ابنای زمان جمله دنی طبعانند
از بها می فکند، جوش خریدار مرا

افعی نرم نما، دشمن جان است حزین
حذر افزون بود از مردم هموار مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.