۱۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۶

چه گیرایی ست یارب جلوه گیسوکمندان را؟
که بگسست از صنم، پیوند جان زناربندان را

قیامت پیش ازین می ریخت بر دل طرح آشوبی
کنون چون سایه در خاک است، این بالابلندان را؟

شود تخت روان، هر جا رمیدن بستر اندازد
سر زانو بود بالین راحت، دردمندان را

مرا در عشق او، دل گر فغان برداشت معذورم
در آتش ناله ای ناچار، می باشد سپندان را

تبسم ریز شد گلبرک یار و شرم رسوایی
لب از دندان شبنم می گزد، گل های خندان را

بود هم نسبتان را عقد جمعیت به هم، فطری
نباشد رشته ای درکار، گوهرهای دندان را

بهشت نقد در بر، حسن آن سیمین بدن دارد
که بینم سیر چشم نعمتش، مشکل پسندان را

حزین ، افتاد دل را در بغل گنجینه داغی
که دولت خود به خود رو آورد اقبال مندان را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.