۱۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲

ساقی دوباره پر کن، از باده گوی ما را
وآن گاه غم نباشد، بشکن سبوی ما را

مجنون ما ندارد، پروای خار این دشت
چنگال شیر عمری، زد شانه موی ما را

یارای شکوه ام کو؟ امّا محبت این نیست
خشک ار چنین گذارد، تیغت گلوی ما را

عمری به شهر گیتی، بیگانه وار گشتیم
تن رفته رفته آخر، بگرفت خوی ما را

نم بر نداشت هرگز، از آب زندگانی
این کاسه سرنگونی، زیبد کدوی ما را

عمری نیاز بردیم بر دیر وکعبه کاخر
آیینه وار حیرت، بگرفت روی ما را

انوار مرشد روم، شد راهبر حزین را
جانا قبول گردان، این جستجوی ما را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.