۱۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۸

چه حسن است این که مجنون می کند عقل فسونگر را؟
چه رنگ است این که در خون می کشد، دامان محشر را؟

صفایی کز دم صبح بنا گوش تو می بینم
به خون رشک خواهد غوطه دادن، مهر خاور را

به چشم کم ندیدی ناز خونریز اسیرانش
اگر می بود پروای نگاه، آن چشم کافر را

چه استغناست کز چشم سیه مست تو می بینم؟
به خونم تشنه کرد آن تیغ مژگان ستمگر را

حزین رسوا بود هر چند داغ سینه، می پوشم
چه سان پنهان توانم درگریبان کرد اختر را؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.