هوش مصنوعی: این شعر از حزین لاهیجی، بیانگر دردها و رنج‌های شاعر از زندگی و جهان است. او از سرنوشت سخت، غم‌های بی‌پایان، ناامیدی از دنیا و آرزوهای بربادرفته سخن می‌گوید. شاعر به دنبال آرامش و معنایی در میان این همه رنج است، اما جهان را خالی از شادی و امید می‌بیند. او از زشتی‌های دنیا و بی‌اعتباری آن می‌گوید و به دنبال پناهگاهی معنوی است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی، ناامیدی و غم‌های وجودی، و نقد تلخ از جهان در این شعر، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد. درک این شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۱۲

تو اگر به شعله شویی خط سرنوشت، ما را
نشود سترده هرگز غمت از سرشت، ما را

چه کنم اگر نه چون نی، همه راه ناله پویم؟
که جهان به شادمانی نفسی نهشت، ما را

زده در شکنج مجمر به سپند طعن خامی
تف سینه دانه دل، چقدر برشت، ما را

به هزار داغ حسرت چه کنم چرا نسوزم؟
که پی فتیله گردون، رگ و ریشه رشت، ما را

چه کرم، کدام منت ز خرابه جهانم؟
که به زیر سر شبی هم، نگذاشت خشت، ما را

پی وحشی رمیده نتوان نمود محکم
ز فراغ دل نمانده سرکار و کشت، ما را

به ره از دل پر آتش همه شب چراغ دارم
که دهد نسیم کویت، خبر از بهشت ما را

به در دگر چه پویم؟ سر و خاک بی نیازی
چو مراد دل برآمد، ز در کنشت، ما را

نظر از جمال دنیا نه به زهد بسته دارم
که به دیده می نماید، رخ قحبه زشت، ما را

نه به نخل طور دارم نه به سدره، التفاتی
که ازین میانه دهقان به کنار کشت، ما را

نبود حزین از آنم به زلال خضر ذوقی
که برات عمر باقی، به قدح نوشت ما را
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.