هوش مصنوعی: شاعر از شنیدن صدای بلبل در قفس و رنج‌هایش متأثر شده و به بی‌عدالتی و دردهای جهان اشاره می‌کند. او از ناتوانی در ابراز درد و بی‌تأثیری فریادها می‌گوید و آرزوی صبر برای مظلومان دارد. همچنین، به زیبایی‌های طبیعت و نیاز روح به تسلی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند رنج و بی‌عدالتی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۲۰

شنیدم در قفس از شاخساران شور بلبل را
به سیل گریه دادم خانهٔ صبر و تحمّل را

مدام از دوربینی مرغ زیرک در بلا باشد
شکنج دام می بیند، خم گیسوی سنبل را

نه از دردی خبر دارد، نه فریادی اثر دارد
خدا صبری دهد خواری کشان کوی آن گل را

سرت گردم، تهی مگذار جیب داغ ناسورم
به دامان نسیمی باز کن مشکینه کاکل را

دماغ جان مخمور حزین را بویِ مِی باید
چو گل بر تربتش بگذار ساقی، ساغر مل را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.