۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۹

سنگ و سفال میکده گوهر کند شراب
رنگ شکسته را گل احمر کند شراب

جانم ز جام ساقی گلچهره مست بود
زان پیشتر که لاله به ساغر کند شراب

صوفی پیاله گیر که دل از جهان گرفت
تا آشنا به عالم دیگر کند شراب

آبی به تخم سوخته داغ می دهد
صحرای سینه، دامن محشر کند شراب

دارد حزین مست ندانم چها به سر
کامشب به کاسهٔ سر قیصر کند شراب؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.