هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، جدایی، آرزوها و رویاها سخن می‌گوید. او از دیدن معشوق در خواب، امید به بخت جوان، و مقایسه‌های زیبا مانند مرغ بی‌بال و پر و سرو روان استفاده می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند مرگ، زندگی، و حقایق وجودی نیز در آن مطرح شده‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به مرگ و زندگی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۵۰

عاشق مهجور، وصل دلستان بیند به خواب
دیدهٔ محتاج، گنج شایگان بیند به خواب

بعد این چشم من آن سرو روان بیند به خواب
دیدهٔ عاشق مگر بخت جوان بیند به خواب

دل کجا و طرهٔ نازک نهالان از کجا؟
مرغ بی بال و پر ما، آشیان بیند به خواب

مرگ عاشق گفتم او را مهربان سازد نشد
قمری ما سرو او را سرگران بیند به خواب

دولت بیدار را در دیده ریزم خاک خشک
گرجبینم سجدهٔ آن آستان بیند به خواب

مرگ هر کس در حقیقت نقش حال زندگی ست
هر چه کس بیند به بیداری، همان بیند به خواب

صبح محشر سرگران برخیزد از خواب لحد
گر شبی زاهد، خرابات مغان بیند به خواب

وصا ازکف رفته را دیگرکجا یابی حزین ؟
در خزان بلبل بهار بی خزان بیند به خواب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.