هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و حسرتهای دوران جوانی است. شاعر از عشق، حیرت، وابستگی و سوزش درونی خود سخن میگوید و با تصاویری مانند موج طلب، کعبه سرگشته، شمع سوخته و سرو روان، حالات روحی خود را به تصویر میکشد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار بوده و ممکن است برای مخاطبان با تجربههای عاطفی بیشتر مناسبتر باشد.
شمارهٔ ۱۶۲
عهد پیرانه سری، عشق جوان افتاده ست
جوش ایّام بهارم، به خزان افتاده ست
در فضایی که زند موج طلب، حیرت ما
کعبه، سرگشته تر از ریگ روان افتاده ست
عشق می گویم و چون شمع، لبم می سوزد
راز پنهان من امشب، به زبان افتادهست
از سر کوی تو نَبوَد رَهِ بیرون شدنم
بس که بر روی هم اینجا، دل و جان افتاده ست
به ادایی دو جهان دین و دل آرد به کمند
پیچ و تابی که در آن موی میان افتاده ست
نگه شوخ تو، در خار و خس هستی ما
گرمتر از نفس سوختگان افتادهست
مد احسان رسا، قامت یار است حزین
همه جا سایهٔ آن سرو روان افتاده ست
جوش ایّام بهارم، به خزان افتاده ست
در فضایی که زند موج طلب، حیرت ما
کعبه، سرگشته تر از ریگ روان افتاده ست
عشق می گویم و چون شمع، لبم می سوزد
راز پنهان من امشب، به زبان افتادهست
از سر کوی تو نَبوَد رَهِ بیرون شدنم
بس که بر روی هم اینجا، دل و جان افتاده ست
به ادایی دو جهان دین و دل آرد به کمند
پیچ و تابی که در آن موی میان افتاده ست
نگه شوخ تو، در خار و خس هستی ما
گرمتر از نفس سوختگان افتادهست
مد احسان رسا، قامت یار است حزین
همه جا سایهٔ آن سرو روان افتاده ست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.