هوش مصنوعی:
شب گذشته و مردی در درگاه خوابیده بود. نیمهشب، همسرش برای دیدن او آمد و او را بوسید. مرد از خواب بیدار شد و همسرش را دید که او را بوسیده است. مرد از همسرش پرسید که چرا اینجا آمده و همسرش پاسخ داد که به دلیل شوق و قضای الهی آمده است. مرد او را در آغوش گرفت و با او همآغوش شد. سپس مرد به همسرش گفت که این کار عاقلانه نیست و مانند آتشی است که از برخورد آهن و سنگ ایجاد میشود. او همچنین به همسرش گفت که مانند ابر است و همسرش مانند زمین و گیاهان، و این که شاه شطرنج است و آنها مات شدهاند. در نهایت، مرد به همسرش گفت که آنچه فرعون از آن میترسد، اکنون اتفاق افتاده است و او با همسرش جفت شده است.
رده سنی:
18+
متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و مفاهیم ممکن است نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری داشته باشند تا به درستی درک شوند.
بخش ۳۰ - جمع آمدن عمران به مادر موسی و حامله شدن مادر موسی علیهالسلام
شب بِرَفت و او بر آن دَرگاه خُفت
نیمْشب آمد پِیِ دیدنْش جُفت
زن بَرو افتاد و بوسید آن لَبَش
بَر جَهانیدَش زِ خواب اَنْدَر شَبَش
گشت بیدار او و زن را دید خَوش
بوسه باران کرده از لب بر لَبَش
گفت عِمْران این زمان چون آمدی؟
گفت از شوق و قَضایِ ایزدی
دَر کَشیدش در کِنار از مِهرْ مَرد
بَر نیامَد با خود آن دَمْ در نَبَرد
جُفت شُد با او اَمانَت را سِپُرد
پس بِگُفت ای زن نه این کاریست خُرد
آهنی بر سنگ زد زاد آتشی
آتشی از شاه و مُلْکَش کینکَشی
من چو اَبرَم تو زمین موسیٰ نَبات
حَقْ شَهِ شطرنج و ما ماتیمْ مات
مات و بُرد از شاه میدان ای عروس
آن مَدان از ما مَکُن بر ما فُسوس
آنچه این فرعون میتَرسَد ازو
هست شُد این دَم که گشتم جُفتِ تو
نیمْشب آمد پِیِ دیدنْش جُفت
زن بَرو افتاد و بوسید آن لَبَش
بَر جَهانیدَش زِ خواب اَنْدَر شَبَش
گشت بیدار او و زن را دید خَوش
بوسه باران کرده از لب بر لَبَش
گفت عِمْران این زمان چون آمدی؟
گفت از شوق و قَضایِ ایزدی
دَر کَشیدش در کِنار از مِهرْ مَرد
بَر نیامَد با خود آن دَمْ در نَبَرد
جُفت شُد با او اَمانَت را سِپُرد
پس بِگُفت ای زن نه این کاریست خُرد
آهنی بر سنگ زد زاد آتشی
آتشی از شاه و مُلْکَش کینکَشی
من چو اَبرَم تو زمین موسیٰ نَبات
حَقْ شَهِ شطرنج و ما ماتیمْ مات
مات و بُرد از شاه میدان ای عروس
آن مَدان از ما مَکُن بر ما فُسوس
آنچه این فرعون میتَرسَد ازو
هست شُد این دَم که گشتم جُفتِ تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲۹ - بازگشتن فرعون از میدان به شهر شاد بتفریق بنی اسرائیل از زنانشان در شب حمل
گوهر بعدی:بخش ۳۱ - وصیت کردن عمران جفت خود را بعد از مجامعت کی مرا ندیده باشی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.