هوش مصنوعی:
این شعر از حزین لاهیجی بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و رنجهای عاطفی است. شاعر از درد فراق، اشکها و آتش درون میگوید و با خاموشی خود، آرامش را به جهان بازمیگرداند. در نهایت، با رفتن مجنون (نماد عشق دیوانهوار)، شور و آشوب نیز فروکش میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاطفی و استفاده از استعارههای پیچیده در شعر، درک آن را برای مخاطبان جوانتر دشوار میسازد. این متن برای کسانی مناسب است که با ادبیات غنایی و عرفانی فارسی آشنایی نسبی دارند.
شمارهٔ ۲۳۰
برخاست دل ز سینه و پیکان فرو نشست
تا پر خدنگ ناز تو در جان فرو نشست
بود از نوای من همه جا شعله ها بلند
خامش نشستم، آتش سوزان فرو نشست
اشکم کمر به کینهٔ افلاک بسته بود
مژگان ز گریه بستم و طوفان فرو نشست
برخاست موج شِکوه ولی دل ز تاب رشک
دم در کشید و شورش عمّان فرو نشست
افسرده شد جهان، چو حزین از میانه رفت
مجنون گذشت و شور بیابان فرو نشست
تا پر خدنگ ناز تو در جان فرو نشست
بود از نوای من همه جا شعله ها بلند
خامش نشستم، آتش سوزان فرو نشست
اشکم کمر به کینهٔ افلاک بسته بود
مژگان ز گریه بستم و طوفان فرو نشست
برخاست موج شِکوه ولی دل ز تاب رشک
دم در کشید و شورش عمّان فرو نشست
افسرده شد جهان، چو حزین از میانه رفت
مجنون گذشت و شور بیابان فرو نشست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.