هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر احساسات شاعر در برابر معشوق است که در آن لطف و قهر معشوق، دوری و نزدیکی، و رنج و شادی برای شاعر یکسان است. شاعر از درد فراق و جفای معشوق می‌نالد و تسلیم بودن خود را در برابر این عشق اعلام می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن‌ها ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و جفا نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۳۸

لطف و قهرت به من سوخته جان هر دو یکی ست
دانه چون سوخت، بهاران و خزان هر دو یکی ست

تا تو مهجوری من خواسته ای، در کامم
تلخی دوری و شیرینی جان هر دو یکی ست

دل خراشانه لبم ناله عبث می سنجد
پلّه ی ناز تو و کوه گران هر دو یکی ست

با جگر تشنگی تیغ شکار اندازت
خون صید حرم و آب روان هر دو یکی ست

اشک گلگون نکند گر چمن آرایی من
چهره ی زرد من و برگ خزان هر دو یکی است

پیش شمشیر جفایی که سر تسلیمم
سختی جان من و سنگ فسان هر دو یکی ست

عمر اگر باخته ام نیست حزین افسوسم
در دیاری که منم سود و زیان هر دو یکی ست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.