۱۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۳

اشک چشم من و شراب یکیست
دل گرم من و کباب یکی ست

بحر، بحر است و موج در تکرار
ذرّه بسیار و آفتاب یکی ست

نقش موهوم کارگاه وجود
صد هزار است و در حساب یکی ست

کفر و دین را چه فرق، با دوری
نور و ظلمت چو شد حجاب یکی ست

بشکن از بوسه ای خمار حزین
لب لعل تو و شراب یکی ست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.