هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از بیان اسرار درونی به افراد ناآگاه و بیتفاوت پرهیز میکند. شاعر تأکید میکند که رازهای عشق و حقیقت را نمیتوان با زاهدان خشک یا افراد بیاحساس در میان گذاشت. او از ناتوانی در توصیف زیبایی معشوق و بیان دردهای عاشقانه سخن میگوید و اشاره میکند که حتی پیام عشق را نمیتوان به عاشقان شیدا رساند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که در مذهب عشق، زمان و مکان معنی ندارد و سخن گفتن از عشق با ابزارهای معمولی مانند تسبیح ممکن نیست.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۲۵۰
اسرار تو با زاهد و ملّا نتوان گفت
با کوردلان، نور تجلّا نتوان گفت
چون آینه، کز جلوهٔ دیدار شود گم
ما را به تماشای تو پیدا نتوان گفت
از آمدن پیک صبا می رود از هوش
پیغام تو با عاشق شیدا نتوان گفت
امروز، ازین مرحله سامان سفر کن
در مذهب ما امشب و فردا نتوان گفت
سرمستی آن طرّه به حدّی ست که با وی
احوال پریشانی دلها نتوان گفت
بیماری من از اثر مستی چشمی ست
درد دل من پیش مسیحا نتوان گفت
این آن غزل قاسم انوار که فرمود
با عشق زتسبیح مصلا نتوان گفت
با کوردلان، نور تجلّا نتوان گفت
چون آینه، کز جلوهٔ دیدار شود گم
ما را به تماشای تو پیدا نتوان گفت
از آمدن پیک صبا می رود از هوش
پیغام تو با عاشق شیدا نتوان گفت
امروز، ازین مرحله سامان سفر کن
در مذهب ما امشب و فردا نتوان گفت
سرمستی آن طرّه به حدّی ست که با وی
احوال پریشانی دلها نتوان گفت
بیماری من از اثر مستی چشمی ست
درد دل من پیش مسیحا نتوان گفت
این آن غزل قاسم انوار که فرمود
با عشق زتسبیح مصلا نتوان گفت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.