هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه‌ای است که شاعر از دوری و بی‌تفاوتی معشوق متحمل می‌شود. او از غم و اندوهی می‌گوید که با وجود تلاش‌هایش، آرامش و تسلی نمی‌یابد. شاعر از اشک، درد دل، و زخم‌های عاطفی سخن می‌گوید و وفاداری خود را در حالی ابراز می‌کند که معشوق از او دور می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و درد عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و اندوه نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.

شمارهٔ ۳۰۸

نالم به اثر گر غم او یار نباشد
گریم به نمک، دیده چو خونبار نباشد

بخرام به بالین من ای آینه سیما
دارم نفسی کآینه را بار نباشد

لب می مکم از چاشنی درد، ببینید
خون در دلم از لعل لب یار نباشد

از وادی غم می شنوم آه ضعیفی
ای اشک سراغی، دل بیمار نباشد؟

آن نخل وفا از بر من می رود امّا
روزی که مرا طاقت رفتار نباشد

خودداری یار از دل صدپارهٔ ما چیست؟
زخمی شدن از تیغ جفا عار نباشد

هر پاره حزین ، از جگرت درکف دردیست
بی درد، به حال تو گرفتار نباشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.