هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد و رنج اسیری می‌گوید که در دام عشق گرفتار شده و امیدهایش بر باد رفته است. شاعر از آه دردناک، صبر از دست رفته، و رنج‌های عشق سخن می‌گوید و در نهایت به یاد عاشقان افسانه‌ای مانند مجنون و فرهاد می‌افتد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشد. همچنین، درک برخی از اشارات ادبی و تاریخی مانند مجنون و فرهاد نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۰۷

ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد

از آه دردناکی سازم خبر دلت را
روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد

رحم است بر اسیری، کز گرد دام زلفت
با صد امیدواری، ناشاد رفته باشد

شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی
گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد

آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم، چون باد رفته باشد

خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا
صیدی که از کمندت، آزاد رفته باشد

پرشور از حزین است امروز کوه و صحرا
مجنون گذشته باشد، فرهاد رفته باشد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.