۱۱۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۰

دل هر قطره ای دریای اسرار تو می باشد
حباب بی سر و پا هم هوادار تو می باشد

کجا پروای آه دلخراش بلبلان داری؟
گل خونین جگر هم، خاطر افگار تو می باشد

کجا مغروری حسن تو و سودای خام من؟
که یوسف هم متاع روز بازار تو می باشد

به این خواری کجا در خلوت آغوش ره یابم؟
که بوی گل پریشانگرد گلزار تو می باشد

خراب افتاده مردم در سواد خاک تا خواهی
بلای جان عالم، چشم بیمار تو می باشد

دم شمشیر نازت، یا رب از ما رو نگرداند
حیات جان، به آب تیغ خونخوار تو می باشد

حزین از ناله ات این رمز فهمیدم، مپوش از من
وفا، بیگانهٔ یار دل آزار تو می باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.