هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و عاشقانه به بیان رابطهٔ عمیق و پرستشآمیز شاعر با معشوق (که میتواند نماد خداوند یا عشق الهی باشد) میپردازد. شاعر خود و تمام جهان را فدای معشوق میداند و از درد فراق و ناپایداری دنیا سخن میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند 'گل خونین جگر' یا 'تیغ خونخوار' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۳۱۰
دل هر قطره ای دریای اسرار تو می باشد
حباب بی سر و پا هم هوادار تو می باشد
کجا پروای آه دلخراش بلبلان داری؟
گل خونین جگر هم، خاطر افگار تو می باشد
کجا مغروری حسن تو و سودای خام من؟
که یوسف هم متاع روز بازار تو می باشد
به این خواری کجا در خلوت آغوش ره یابم؟
که بوی گل پریشانگرد گلزار تو می باشد
خراب افتاده مردم در سواد خاک تا خواهی
بلای جان عالم، چشم بیمار تو می باشد
دم شمشیر نازت، یا رب از ما رو نگرداند
حیات جان، به آب تیغ خونخوار تو می باشد
حزین از ناله ات این رمز فهمیدم، مپوش از من
وفا، بیگانهٔ یار دل آزار تو می باشد
حباب بی سر و پا هم هوادار تو می باشد
کجا پروای آه دلخراش بلبلان داری؟
گل خونین جگر هم، خاطر افگار تو می باشد
کجا مغروری حسن تو و سودای خام من؟
که یوسف هم متاع روز بازار تو می باشد
به این خواری کجا در خلوت آغوش ره یابم؟
که بوی گل پریشانگرد گلزار تو می باشد
خراب افتاده مردم در سواد خاک تا خواهی
بلای جان عالم، چشم بیمار تو می باشد
دم شمشیر نازت، یا رب از ما رو نگرداند
حیات جان، به آب تیغ خونخوار تو می باشد
حزین از ناله ات این رمز فهمیدم، مپوش از من
وفا، بیگانهٔ یار دل آزار تو می باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.