هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد دوری و بی‌توجهی معشوق می‌نالد، از عشق نافرجام و رنج‌های عاشقی سخن می‌گوید، و به ستایش خرابات و بی‌پروایی در برابر مشکلات دنیوی می‌پردازد. همچنین، از کفران نعمت و بی‌وفایی معشوق شکایت دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی پیچیده، دردها و رنج‌های عاطفی، و اشارات عرفانی است که درک آن‌ها برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و مناسب مخاطبان با درک بالاتر از ادبیات و احساسات انسانی است.

شمارهٔ ۳۱۱

ز خاموشی دلم را پاس الفت مدعا باشد
دمی هرگز نمی خواهم دو لب از هم جدا باشد

نگه دارد چرا در سینه، سالک عقدهٔ دل را
در آن وادی که خارش، ناخن مشکل گشا باشد

فرو ریزد اگر ایوان گردون، نیست پروایی
خرابات ارم بنیاد ما، عالی بنا باشد

به جرم بت پرستی از نظر افکنده ای ما را
چرا کس ای صنم این گونه کافر ماجرا باشد؟

حزین خسته دل را کشتی از بی التفاتی ها
چرا با آشنا، کس اینقدر دیرآشنا باشد؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.